درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 977
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 979
بازدید ماه : 2130
بازدید کل : 94441
تعداد مطالب : 98
تعداد نظرات : 29
تعداد آنلاین : 1



نژاد
نژاد مردم روستای دهرود و کردوان استان بوشهرو...




خصوصیات نژادی کردان

در سرزمینی که میان کوهستان قفقاز و کشور هندوستان واقع است ، طوایفی امروز مسکن دارند که نامشان در تاریخ جهان مکرر ذکر شده است مانند پارسها و مادها و عرب و ترک . در این قطعه خاک ، تمدن های باستانی بابل و آشوری و فنیقی و غیره هم جلوه گر شده است. از حیث زبان مردم این قسمت آسیا دو دسته اند :آنانکه ایرانی حرف می زنند و آنانکه سامی زبانند . ایران و بلوچستان و افغانستان و قسمت شرقی آسیای صغیر ، مهد نژاد ایرانی است و شعب بسیار از این نژاد امروز نمایانست ، مانند پارسیان و تاجیکان و آذربایجانیان قفقاز جنوبی و سارتهای ترکستان روس و تاتها ( در جنوب غربی دریای خزر ) ، در سمت مشرق افغانها و بلوچها ، در آسیای صغیر کردها و ارمنیان هستند که گروه گروه در نواحی متلف زندگی میکنند. اگر از حیث علم نژادشناسی محض بخواهیم این همه اقوام را دسته بندی کنیم ، نتیجه کار ما این می شود ، که با اختلافات بسیار مواجه گردیم ، زیرا که از حیث شکل و اندازه جمجمه باهم تفاوت زیادی دارند مثلا پاتانها افغانها (دولیکوسفال) دراز سران هستند ، و قسمت اعظم ایرانیان کنونی (مادون دولیکوسفال) و جماعتی از تاجیکان و پارسیان (مادون براکی سفال) پهن سران می باشد. تاتهای آذربایجان ، که از شعبه  (مادون براکی سفال) هستند با ارمنیان که قطعا شعبه براکی سفالند آمیخته اند ، پس می توان گفت که در زیر خیمه یک زبان (ایرانی) اقوامی گرد آمده اند ، که ریشه بعض آنها از حیث نژاد مختلف بوده است ، و سببش آن است که این سرزمین محل بروز حوادث و مهاجمات کثیر واقع شده است . در هر عصری اقوام مهاجم آمده و جزء نژاد خالص ایرانی شده ، و رنگ اجتماعی آنان گرفته اند ، حتی در ایام قدیم هم کشور ایران را اگر کشور ماد ، یا کشور پارس می گوییم مقصود این نیست که یک نژاد خالص در تمام این خاک پهناور جای داشته است ، بلکه مراد آنست که نژاد پارس یا ماد غالب بوده ، و همه اقوام دیگر را بطور مسامحه بنام آنان می خوانده اند . از میان اقوام ایرانیان کردان بیشتر از همه سالم و دست نخورده مانده اند ، زیرا مکان آنان کوهستانی صعب است ، و کمتر معبر نژاد مهاجم واقع شده است . ولینباید تصور کرد که محل اقامت اکراد منحصرا کوهستان زاگروس است ، بهمه اطراف تجاوز کرده اند ، قسمت وسطی و علیای شط دجله و تمام خاک آشور قدیم و بخشی از ارمنستان را جزو قلمرو ایننژاد باید شمرد ،در حقیقت وسعت حوزه نژادی کرد ، بیش از قلمروسیاسی آن طایفه است. از نوسندگان نژاد شناسی سلف ریچ از لحاظ ساختمان طبیعی اکراد را دو طایفه شمرده است : یکی چادر نشینان ، که چوپان ورمه بان و سلحشورند ، و آنها را اسیرتا assireta نامیده است ، دیگر ده نشینان و کشاورزان که بنام گوران خوانده است . گوید دسته اول چهره درشت و پیشانی پیش آمده و خطوط صورت پیچیده دارند ، و دسته دوم بعکس آنها می باشند . البته این قسم توصیف قدری بافسانه شباهت دارد ، ولی ای نکته که ریچ گوید در میان اکراد نمونه ای از چشم کبود و آبی دیده ام قابل ملاحظه است از سال 1863 میلادب ببعد ، شرح های دقیقتری از اکراد در دست داریم ، بنابر قول کلنل دوهوسه کردها دارای جمجمه براکی سفال هستند ، قدشان کوتاه و عضلاتشان نیرومند است . رنگ خرمایی ، مو سیاه ، ابرو ضخم و پهن ، بینی درشت و عقابی چانه مربع ، گونه برجسته ، از تماشای آنها شخص یاد سکه های ساسانی می افتد. خانیکف گویداز حیث علایم ظاهری کردها خیلی شباهت به افغانان دارند ، در میان آنان افرادی دارای دارای بینی درشت و نوکدار و عقابی دیده شده است ، غالبا چشمان سیاه دارند ، کهدرشت تر از چشم افغان هاست و فاصله بین دو چشم آنها خیلی بیشتر از سایر ایرانیان غربی و تاجیک ها و پشتو است . از این مطالب معلوم شد ، که اطلاعات گذشتگان راجع بع نژاد های غرب آسیا ضعیف و قلیل بوده و بعض آنها اراء غریبه اظهار کرده اند مثلا سولاک گفته است که رنگ پوست و موی اکراد بانژادهای شمالی اروپا خیلی نزدیک است ، چنانکه کردها اگر بطرز شرقی موی خود را رنگ نمی بستند  لباس محلی نمی پوشیدند بیننده آنها را از مردم اروپای شمالی می پنداشت . شخص  از خود می پرسد ، که آقای سولاک چنین افرادی را کجا دیده است که به این قطعیت سخن می راند ، من عده بسیاری از اکراد را آزمایش کرده ام و ندیده ام . البته در قفقاز خاصه در میان طایفه اوست osset مردمان خرمایی رنگ موجود است و در سالهای اخیر زابوروسکی  zaborosky در باب این افراد بیاناتی کرده است که شبیه گفته های سولاک می باشد ، بنابر قول او  ، این عنصر در قفقاز : از اروپاییان خرمایی رنگ هستند ، که مستقیما نژادشان بشعبه ی عتیق دولیکوسفال نئولیتیک روسیه جنوبی مربوط می گردد ، و درازمنه ی بعد اقوام خرمایی رنگ دیگر از سکاها و آلانها با آنها پیوسته ند که چون با گتها goths مخلوط بوده اند ، بسیاری از صفات ژرمنی در آنها مخلوط مانده است. قول سولاک را راجع بهمنژادی اکراد با طوایف شمال اروپا فن لوخان تایید کرده است و گوید دویست و بیت و یک نفر کرد را مورد آزمایش قرار داده ام که یکصد و پانزده تن از آنها از سکنه نواحی قراقوش بوده اند از این عده پنجاه و سه در صذ از دسته گزانتوکروئید xantho-croides یافتم از حیث اندازه جمجمه آنها را سه گروه باید دانست : از این قرار : 74.9     75.2      76.9 بنا بر قول این نویسنده ، در عهود قدیم همه اکراد خرمایی رنگ و کبود چشم و دراز سر بوده اند ، بعد بواسطه وصلت با ترکان و ارمنیان و سایر ایرانیان کندم گون و پهن سر شده اند . شخص از خود می پرسد فعلا آن قسمت قدیم طایفه کرد که گوید موی و چشم چنین و چنان داشته اند و کله آنها دراز بوده کجا هستند، چراما آنها را نمی یابیم؟ علمای دیگر هم به این اقوال توجه کرده اند ، خلاف آن رایافته اند مثلا شانتر که زمانی طولانی در میان اکراد بوده در کتاب نخستین خود گوید: از یکصد و پنجاه و هشت تن فقط سه نفر را خرمایی رنگ یافتم باقی زلفشان یا سیاه بود یا بلوطی. درباب رنگ چشم آنها گوید : از دویست و سی و دو نفر که آزمودم فقط 8 نفر چشمشان روشن بود . میان این تحقیقات و آنچه فن لوخان von luchan گفته ، اختلاف فاحشی است چون اینهمه آراء گوناگون راجع به کردها هست عیبی ندارد ، که قدری دقیقتر شویم ، و احوال این طایفه که آن را بعضی از اخلاف مادها و برخی از اولاد کلدانیان شمرده اند ،بررسی نمایم . پس تدقیقات ذیل را که ملخص آزمایشهای ایوانوسکی ivanovsky و شانتر chanter وخود نویسنده Eugene pittard است می نویسد : کردان از حیث قامت بلند هستند قدآنها متجاوز از یکصد و شصت و هشت سانتی متر است و این اندازه را در نژاد تاجیک و افغان و کالچا یافته ایم در عده دیگر اکرادی ، که من شخصا مورد آزمایش قرار داده ام ، هشتاد و سه درصد از حد وسط بلند تر بودند و شاید بعضی طوایف کرد باشند ، که حد وسط قامت آنها بیش از میزان سابق الذکر هم باشد مثلا رادکی ها radkis، ولی بعضی طوایف هم هستند که قدشان کوتاه است مانند یزیدیها و میلانیها ( بنا به گفته شانتر) اما راجع به اندازه جمجمه کردها نتیجه تحقیقات مختلف است و موازینی که راجع به جمجمه ذکر کرده اند تفاوت دارد مثلا حد وسط جمجمه: بنا بر قول ماسونف massonof 77.48 است بنا بر قول شانتر 78.53 است بنا بر قول هیتار 86.49 است بعضی تصور کرده اند که چون اکراد اطفال خود را بنحو خاصی می پیچند سرشان تغییر شکل می دهد و خیلی دراز می گردد چنانکه در اندازه های علمی باید آنان را جز طبقه دراز سران حساب کرد ولی این درازی سر از جهت تغییر شکل جمجمه اطفال نیست زیرا که عمل مزبور تا این اندازه موجب تغییر جمجمه نمی شود . شانتر در شعبه درازسران و پهن سران هر دو اجرای این رسم را در باره اطفال دیده است و هم این محقق که بیش از همه به این آزمایش پرداخته ، و عده بیشتری از اکراد را مورد مطالعه قرار داده اختلافات بسیاری در اندازه جمجمه آنان یافته است مثلا گوید اندازه متوسط : جمجمه یزیدیها 70.04 است جمجمه بیلیکانیها 86.48 است از حیث اندازه بینی اکراد را از شعبه لپتورینی leoptorrhinienne و از لحاظ اندازه چهره از شعبه لپتوپرزوپ  leptorprosope شمرده اند رنگ چشم اکراد علی المعلوم سیاه است . شانتر هم با این قول موافقت داردنگارنده pittard در میان اکرادی که آزموده است نه درصد آنها را دارای چشم میشی دیده است ، ولی حتی یک نفر کبودچشم هم به نظر نیاورده است و یک نفر خرمایی مو هم ندیده است ، از حیث رنگ موی آنها هشتاد و دو درصد سیاه و بقیه بلوطی تیره بوده اند بنابر آراء ریچ و سولاک و فن لوخان راجع به شبهت اکراد با اقوام شمالی اروپا هیچ مبنای ندارد و ابدا گروهی از اروپاییان شمالی بآسیا نیامده اند و در آنجا باقی نمانده اند این عقیده منست ، ولی هنوز دلیل علمی برای اثبات آن ندارم.

نوشته شده توسط حامد سعیدی فرد
منبع:
http://sharafnameh.blogfa.com



پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, :: 14:22 ::  نويسنده : آرمن کردی

صفحه قبل 1 صفحه بعد